

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

رکود در بازار سرمایه ادامه دارد و معاملات از نظر حجم و ارزش با کاهش روبهرو شده است و تغییرات شاخص کل این روزها ناچیز شده و ارزش معاملات نیز بهدلیل کاهش شدید معاملات شرکتهای بزرگ با کاهش همراه است. بورسبازان همچنان با دامنه نوسان نامتقارن دستوپنجه نرم میکنند؛ جدالی که هر روز صفهای فروش را بیشتر از قبل سنگین میکند و از ارزش دادوستدها میکاهد.
بررسیها حکایت از آن دارد که بورس درحال انجماد است. تلاشهای مسئولان سازمان بورس و حاصل خردجمعی متولیان بازار در شورایعالی بورس که با نام حمایت از بازار سرمایه به اعمال دامنه نوسان نامتقارن منجر شد، حالا چنان ضربه کاری به بازار سهام زده که ارزش معاملات خرد آن را به یکهزار و 700میلیارد تومان (رتبه سوم کمترین ارزش معاملات در سالجاری) در روز یکشنبه هفته جاری رسانده است. این درحالی است که در اوج رونق داد و ستدهای بورسی ارزش معاملات خرد به حدود ۲۳هزار و ۷۶۰میلیارد تومان رسیده بود و کمتر کسی فکر میکرد بورس محکم ایران این روزها به حال و روزی بیفتد که با شیبی فزاینده ارزش صفوف فروش آن به سههزار و 540میلیارد تومان برسد.
آنطور که به نظر میرسد، اگر ارزش معاملات با همین روند کاهش پیدا کند باید شاهد رکود کامل خرید و فروش و تعطیل شدن جریان معاملات در بازار سهام باشیم. روزها یکی پس از دیگری میگذرند و کشتی اقتصاد ایران در کشاکش امواج ناملایمات اقتصادی هر روز مسیر مبهمتری را پیشروی خود میبیند. در وضعیتی که نه لغو تحریمها با بازگشت دموکراتها به اریکه قدرت به اجرا نزدیک شده و نه افق روشنی از بهبود فضای کسبوکار پیشروی فعالان اقتصادی قرار دارد، بورس نیز بهعنوان تنها مقصد غیرتورمی نقدینگی هر روز بیشتر تضعیف میشود تا نه راهی پیشروی مردم برای سرمایهگذاری در یک بازار مولد باقی بماند و نه روحیهای برای ریسکپذیری در بازارهای غیرشفاف دیگر. خلاصه کلام اینکه در تمامی بازارها نوعی رکود حاکم است که درحالحاضر با توجه به ابهام در فضای سیاسی و نامعلوم بودن تحولات اقتصادی در ماههای پیشرو چشمانداز روشنی برای برونرفت از آن وجود ندارد.
با وجود این آنچه این روزها در تمامی بازارها به صدر توجهات عامه درآمده، نه اخبار اقتصادی، بلکه موضوعات سیاسی است که بیشترین نقش را در تغذیه ریسکهای سیستماتیک ایفا میکنند و به موضوع اصلی کسبوکارها بدل شدهاند. سیر اخیر تحولات بازارهای سرمایهپذیر مانند طلا، ارز و مسکن در ماههای گذشته نشان میدهد، بهرغم افت قیمت رخ داده در بیشتر این بازارها، تأثیرپذیری آنها از اخبار سیاسی زیاد است.
در این میان بورس، اگرچه از قیمت ارز اثر میپذیرد و خود قیمت این متغیر اقتصادی نیز تحتتأثیر عوامل مختلفی همچون میزان نقدینگی، ریسکهای سیاسی و داخلی عدیده است، با وجود این افزایش قابلتوجه قیمت سهام در ماههای نخست سالجاری واکنش توده مردم بهسمت این بازار را تا جایی پیش برد که در عمل تعدیل قیمتها با تحولات اخیر راه چندانی برای همسویی بازار با تغییرات قیمت دارایی مانند ارز و طلا ندارد.
دام بلا در بورس
چرا بازار سهام در ماههای گذشته به افزایش قیمت ارز توجه چندانی نداشته است؟ در ابتدای نیمه دوم سالجاری دقیقاً در جریان افت قیمت بیوقفه سهام در بازار، این ذهنیت در میان بسیاری از فعالان بازار وجود داشت که دیگر بورس با دلار کاری ندارد و دوره تأثیرگذاری قیمت ارز در این بازار به اتمام رسیده است. دلیل این تغییر نگاه این بود که در طول همین مدت دلار با قدرت به صعود خود ادامه داد و دور تازه افزایش قیمت آن که از حدود ۱۵هزار تومان در ابتدای سالجاری شروع شده بود تا ۳۲هزار تومان در مهرماه نیز ادامه یافت. قاعدتاً طبیعی بود که فعال تازهوارد بازار سرمایه چنین نتیجهای از تحولات یاد شده بگیرد، اما اصل داستان این بود که رشد بورس که نخست تحتتأثیر افزایش قیمت دلار روی داده بود، با افزایش توجه عموم مردم به بازار سهام رفتهرفته به یکهتاز سودآوری در اقتصاد ایران تبدیل شد و بهدلیل آنکه استعداد بدون جایگزین در جذب سرمایههای خرد مردم داشت، گوی سبقت را از سایر بازارها ربود.
همین سودآوری بدون رغیب بود که سبب شد تا در نهایت قیمتها در بازار سهام از ارزش بنیادی خود تا آنجا فاصله بگیرند که دیگر حتی دلار ۳۲هزار تومانی هم توجیهگر قیمت سهام روی تابلوهای بورس و فرابورس نبود. از آن زمان تاکنون، یعنی از اوج قیمت دلار و شروع و تداوم افت قیمتها در بورس این واگرایی قیمت سهام باید با دوعامل قیمت ارز که آن هم تا محدوده ۲۲هزار تومان افت کرد و قیمتهای جهانی که روزبهروز درحال افزایش است تعدیل میشد، اما این اتفاق نیفتاد. دلیل این امر نیز چیزی نبود جز نهاد ناظری که در ماههای اخیر آنقدر مقررات گذاشت و عوض کرد که دیگر کمتر کسی جرأت میکند در این بازار تحلیل یا حتی اقبال خود را محک بزند. در آخرین ابتکار نیز قیمت سهام محدود شد به دامنه نوسان نامتقارن منفی دو و مثبت ششدرصدی که در عمل بازار را در روزهای کاری به رکود برده است.
همه اینها سبب شده تا در روزها و هفتههای اخیر دیگر کمتر کسی حاضر باشد ارزندگی سهام را صرفاً بر مبنای بنیاد تحلیلی آن یا وضعیت نمودار قیمت خریداری کند. منطقی هم هست. آیا شما حاضرید طلایی را که هیچکس حاضر به خریداری آن نیست، در سبد دارایی خود نگهدارید؟ حتی قیمت هم زمانی مبنای ارزندگی میشود که دارایی تا ابد روی دست صاحب خود نماند. در اینجاست که نکتهای مهم به نام نقدشوندگی تمامی معادلات معمول را برهم میزند.
حبس عرضه در صف
در روزهای گذشته هر روز که بیشتر از گذشته عرضههای بدون تقاضا در بورس بیشتر شده و در مقابل ارزش صفوف خرید نیز هر روز بیشتر از روز قبل کاهش یافته است. روز یکشنبه هفتهجاری درحالی ارزش صفوف خرید در بورس به حدود سههزار و ۵۴۰میلیارد تومان رسید که در مقابل صفهای خرید ارزشی بیشتر از ۵۴میلیارد تومان نداشتند؛ این درحالی است که همین رقم در روزهای گذشته بسیار کمتر از این مقدار بوده است.
در واقع بررسیها نشان میدهد، با کاهش خوشبینیها نسبت به عملکرد دامنهنوسان نامتقارن و تحقق پیشبینیها مبنیبر تقویت جریان فروش در بازار سهام پس از بهکارگیری قانون جدید دامنهنوسان، جریان فروش در بازار سهام شکل تجمعی به خود گرفته و هر کسی که در یک روز موفق به فروش سهام خود نمیشود؛ مجدداً در روز بعد به صف فروش اضافه میشود. همین امر باعث شده تا در چند روز معاملاتی گذشته، ارزش صفهای فروش از یکهزار و 538 بهترتیب به دوهزار و 286 و سههزار و 540میلیارد تومان نیز افزایش یابد.
آن روی سکه تدبیر
اما مشکلات بازار به این نقطه محدود نمانده است؛ وقتیکه فروشندگان موفق به فروش نمیشوند، یعنی پولی نقد نشده تا در طرف تقاضا کسی طالب خرید سهام باشد. از آنجا که در شرایط عدماطمینان فعلی در اقتصاد کشور جریان معناداری از ورود پول را نمیتوان برای بازار در نظر گرفت، طبیعی است که هر تقاضایی باید با تبدیل دارایی به وجه نقد در خود بازار صورت بگیرد. ارزش صفهای خرید و فروش در بورس تهران از ابتدای بهمن تاکنون نشان میدهد که با محدود شدن فروش در بازار در عمل تقاضا نیز هر روز بیشتر از روز قبل سرکوب شده است.
ارزش معاملات در محاق
از همه اینها که بگذریم آنچه در کنار کاهش جذابیت بازار برای سرمایهگذاران خرد و نهادی میتواند لطمه جدی به این بازار بزند، کاهش خرید بازارگردانها در بازار سرمایه است؛ درحالحاضر شنیدهها حاکی از آن است که معاملات روزهای اخیر درحالی خاتمه یافته است که بازارگردانها رغبتی به خرید سهام از صفهای فروش ندارند یا شاید پولی برای خرید از سوی بازارگردانها باقینمانده است؛ درصورتیکه این مسأله درست باشد، میتواند ضربهای مهلک بر بازار سهام وارد کند و در روزهای آینده نیز تا حد قابلتوجهی از تعداد معاملات بکاهد. چیزی که مشخص است این است که اگر این رویه تداوم پیدا کند، بازار در عمل تعطیل خواهد بود؛ چراکه ماهیت بازار بودن بازار سرمایه بدون انجام معاملات در آن بهراحتی زیرسؤال میرود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.